درباره وبلاگ


"...انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ" منتظر باشید که ما هم منتظریم انعام/158 دلم می خواست من هم در شمار منتظرانتان بودم...در شمار آنهایی که نفس شان به نفس شما بند است...همانهایی که دمی از یاد شما غافل نیستند...همانهایی که زندگیشان خلاصه در لبخند شماست...همانهایی که خطابشان کردی "فرزندم".... و در یک کلام چقدر دلم می خواست "شیعه" باشم ....! شیعه شما.....
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 73
  • بازدید دیروز: 6
  • کل بازدیدها: 224723




شاید منتظر




گفت: "ارزش زندگی بیشتر از این حرفاست"!!

گفتم: نه، ارزش این حرفا بیشتر از زندگیه...بودن و هستن آدمایی که حاضرن برای این حرفا زندگیشونو بدن!

گفت: "تو خوب حرف میزنی اما حرف به درد آدما نمی خوره"

گفتم: هر کی یه عیبی داره...

و رفت....

 

کاش بعضیها می فهمیدن سکوت ، نه نشانه رضایت و نه نداشتن جواب است...

بلکه داری جان می کنی تا حرمتها را نگه داری!!

 

مضطر نوشت::

دلم به حال دلم سوخت بس که هر شب و روز

گرفت این دل غرق به خون

بهانه تو...




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 مهر 14 :: 9:17 عصر ::  نویسنده : منتظر